رفاقت منو تو ای دوست
ديريست از ريشه خراب است
تو فكر دل كندن از اين عشق
اين عشق بد بلای جان است
ای كاش كور بودم
ای كاش چشمانت عقل از سر نمی برد
خیلی عجیب است
اينكه يک عمر عشقت در اين سینه نمی مرد
من عاشقم ولی روم به سوی سرنوشت خود
رفاقتم صداقتم دلیل ماندنت نشد
نوشتم اين ترانه را كه بشنوی بلكه اين
شكستن دلی كه زخمی تو شد
قسم به نام تو
كه عشق و جان تو شده عبادتگاه من ببین
رسید به لب جان من
شده دلت سرای من كسی نشد عاشقت اينچنین
پیوند
رفاقت