آهای بهار کجایی، کجای ماجرایی
سایهٔ تو بدجوری سنگین شده
اینهمه دنبال چشات دویدیم
عاقبت قصه مون هم این شده
ما که دیگه دار و ندار و باختیم
قابلتو نداره مفت چنگت
من و دل و تموم هست و نیستم
قربونی اون چشای قشنگت
همش به گریه های من میخندی
آخ که که چقدر سنگدل و بیوفایی
یه شب بیا شبهام و خط خطی کن
تا کس بگم جای ستاره خالی
آهای بهار یه ذره مهربون باش
از اون غرورت چیزی کم نمیشه
وعدهٔ امروز و به فردا نده
من دیگه این حرفا سرم نمیشه
پیمان خان
بهار