از خودم زدم که از آرامشت
فاصله نگیری هر جوری که هست
آب از آب تکون نخورد توی دلت
خوبی بیش از حدم منو شکست
مث پروانه میگشتم دور تو
مث شمع سوختم به پات بیعاطفه
سوختم و ساختم نگه دارم تو رو
واسه تو مهم نبود این رابطه
مقصرش منم که دل ندارم با تو بد شم
مقصرش منم طاقت ندارم از تو رد شم
انگار باید منم بدی رو مثل تو بلد شم
مقصرش منم که درس نمیشه واسم اشتبام
مقصرش منم که کم نمیشه از تو اشتهام
تا کِی بهخاطرت بخوام که از خودم کوتاه بیام
از تموم آدما بریدم و
من به تو، حتی کمت، راضی شدم
باخت من مقصرش خود منم
جای عشق وارد این بازی شدم
پیمان بیات
مقصرش منم