باز اسمتو صدا زدن
غمای قلبم تازه شد
دوری تو برای من
یه درد بی اندازه شد
دنیای من بدونِ تو
یه عمره که این خونه شد
کسی که عاشقِ تو بود
بدون تو دیوونه شد
من یه دیوونم که بی تو از همه دنیا بریدم
من به این دیوونگی هیشکی تو این دنیا ندیدم
من بدون تو از این خونه یه آن جایی نمی رم
من بدون تو با اون روزای خوب فاصله دارم
تا تو برنگردی من همینمو آشفته حالم
سر تو آخر یه روز من جنون میکشه کارم
قلبی که می تپید برات
بدونِ تو یخ می زنه
مُردن تو اوج عاشقی
از عشقِ تو سهم منه
موندنِ من به پای تو
زبون زدِ این مردمه
کسی که ناجی تو شد
یه کشتی سردر گمه
پیمان بیات
دیوونگی