گفتم ببینمت
گفتم ببینمت
شاید که از سرم دیوانگی رود
گفتم ببینمت شاید که از سرم دیوانگی رود
زان دم که دیدمت دیوانه تر شدم
دیوانه تر شدم
با یک خیال خام افتاده ام به دام
با یک خیال خام افتاده ام به دام
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
گفتم ببینمت تا بیقراری از جانم به در رود
گفتم ببینمت تا بیقراری از جانم به در رود
هم بیقرار و هم شوریده سر شدم
دیوانه تر شدم
گفتم ببینمت شاید شراره از جانم فرو کشد
دیدم تو را و همچون شعله های آتش شعله ور شدم
از ره به در شدم
دیوانه تر شدم
با یک خیال خام افتاده ام به دام
با یک خیال خام افتاده ام به دام
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
از ره به در شدم دیوانه تر شدم
از ره به در شدم
دیوانه تر شدم.. دیوانه تر شدم
دیوانه تر شدم .. دیوانه تر شدم