از پنجره تا پنجره
سفر به باغ خاطره
از کوچههای کودکی
منو به خونه میبره
گهواره کودکیمو میبینمش تو آینهها
هنوز داره تاب میخوره
با پچ پچ شاپرکها
بانوی مهر و عاطفه
خدای خواستههام تویی
دلواپس فردای من
رفیق لحظههام تویی
بانوی مهر و عاطفه
خدای خواستههام تویی
دلواپس فردای من
رفیق لحظههام تویی
عطر نفسهات با منه
نفس بکش که تازه شم
تو سنگر آغوش تو جون بگیرم آزاده شم
نفس بکش هر نفست امید زنده موندنه
فرشته ی بی ادعا مهر تو آیین منه
بانوی مهر و عاطفه
خدای خواستههام تویی
دلواپس فردای من
رفیق لحظههام تویی
مهربانو مادرم
زلال قصه بودنم
دست نوازشگر تو مرحم زخمهای تنم
گلخونهها گل میریزن بغل بغل به پای تو
فانوسکهای نقرهای میبارن از هوای تو
بانوی مهر و عاطفه
خدای خواستههام تویی
دلواپس فردای من
رفیق لحظههام تویی
بانوی مهر و عاطفه
خدای خواستههام تویی
دلواپس فردای من
رفیق لحظههام تویی
امید
مهر بانو