سر اون کوچهی دلباز درختی
عشق من با قامتی مثل سپیدار
یه بغل غنچه ی سرخ مونده توی دستاش
چشم به راهه منه و لحظهی دیدار
واسه دیدارش چه بیتاب
دو تا چشمام مثل آهو پر شتاب
میرم اما برکهی اشک سر راهمه، بی امونه پر آب
سر اون کوچهی دلباز درختی
نازنین خسته ی من از پا نشسته
قسمت محبوب من چی بوده از عشق؟
یه بغل غنچه و یک آغوش بسته
واسه دیدارش چه بیتاب
دو تا چشمام مثل آهو پر شتاب
میرم اما برکهی اشک سر راهمه، بی امونه پر آب
شوق دیدنش نیاز دلنواز
چقدر در این نیاز ناز خدا رو بکشم؟
روی شونههام ز شور عاشقی
چقدر با خستگی بار دعا رو بکشم؟
چقدر خواستم و میخوام بشه به اون کوچه پرواز کنم
با همین بارون اشکام برم اون غنچهها رو باز کنم
کوچه رفته در سکوت و عشق من رفته به خواب انتظار
غنچههای سرخ توی دستش بیقراره بیقراره بیقرار
سر اون کوچهی دلباز درختی
امید
کوچهی درختی