برده خواب از چشم من
دختر پاییز
قلبم از احساس و عشق
با تو شد لبریز
خرمن گیسوی یار
دامن چین چین
ناز و عشوه بی شمار
نکن یار همچین
عاشقم ای داد
داده بر باد
دار و ندار منو
از عشق تو فریاد
عاشقم ای داد
داده بر باد
دار و ندار منو
از عشق تو فریاد
سرخی لب های تو
آتیش کشیده شهرو
خنده ی تو کرده شیرین
حتی جام زهرو
میبره هوش و حواسو
چشم مثل آهوش
بوی عطر پیرهنش
گل ها رو کرده مدهوش
نم نم بارون و
دست یار تو دستم
از تب عشقش همیشه
مست مست مستم
نم نم بارون و
دست یار تو دستم
از تب عشقش همیشه
مست مستم مستم
عاشقم ای داد داده بر باد
دار و ندار منو
از عشق تو فریاد
عاشقم ای داد
داده بر باد
دار و ندار منو
از عشق تو فریاد
برده خواب از چشم
من دختر پاییز
قلبم از احساس و عشق
با تو شد لبریز
خرمن گیسوی یار
دامن چین چین
ناز و عشوه بی شمار
نکن یار همچین
عاشقم ای داد
داده بر باد
دار و ندار منو
از عشق تو فریاد
عاشقم ای داد
داده بر باد
دار و ندار منو
از عشق تو فریاد