(اينترو)
اها ميشناسى مارو
باز برگشتم،بالام
تو آسمونام
ها بيا
(اُفق)
اين زندگيه منه
اين دنيا ماله منه
دود ميديم بالا،همه
با هم،واس سلامتى،سه تن
دوس،ناموس،وطن
روز بامون بدن
چون؛ شبو دوس دارم من
خوب ببين ...
شب به شب با قدم زدن توى
كوچه هاى شهر،شبو روز ميكنم من
صبح به صبح با قمارى و مشروب
جيبارو پوره پول ميكنم من
شرط ببند با دو پيك زدن ،بگو؛
سلطان رپ كن ايران منم،من
من همش با هشت بيت رپ
واس سلامتي بَكسَم تا صبح نشستم
خوب يا بد ماها اينيم يه دونه بَگ
تو تنم رو سرم كلاه ميمونه په
تا كلا نره سرم،داد بزن اسمه رپم
داد بزن بگو بالاس،بگو
زندگى اينه، خدا با ماس
خيابون ماله ماس، آسمون ماله ماس
داد بزن بگو بلاس،بگو زندگى اينه خدا با ماس
اين دنيا ماله ماس،اين روزا ماله ماس
داد بزن بگو بالاس،بگو زندگى اينه خدا با ماس
(سعيدIV)
ميشنوه كار مارو
ديده كه چه لش رپ مينويسيم ها
هَش پيچيديم و فرق ميديديمو
مغز خيابوني ولي مارو بَگ نميديدي ها
در نميري اَ افسر و پليس
اگه كف اين خيابون و كَش بريزي پاش
لفظ ميگيرى و گَنگ ميشى هى
لابد توام ا فقرت به رپ رسيدي ها؟
داد ميزديم خيابون مال ماست
چون هيچوقت در نميريم لاش
توش ميمونيم و ويسكي تو بغل
با رويس فانتوم به تهش ميرسيم ا
من ميگوشم و پنج هم نميدم كه
بدبختى تو هيپ هاپ ميبينى و
موقع رپ كردن رو بيت تف ننداز هى
تا پورى نگه چرا بيت باكس ميرينى و
وقتى بي شك تو اين راه بد سر كرديم
چون برترينيم تو تو روم بدتريني و
مسيراى ذهنى كه بلند پروازه
تو خارج كشور ما خارج از زمينيم و
شبايى كه رفته با داف تو حسش
من با بوم بوم بيتم و كار رو ورسه
وقتي صبح پا ميشه خانومش iv گوش ميده و
صدامو قورت ميده لا قرص و حرصش
بيمار چيپ مغز با سيگار سيكتر
هنو ميريم بالا ميگوشه لا ويداش و بيگ بنگ و
هيتاى بيشتر چون بيداره تيمم
تو اين خيابون ميسازيم يه ميلاد ديگر
بزا هر روز و بريم به يه بى راهه بيشتر
اگه خدا داره هوامونو سي سال ديگه م
پس تو و درى ورياتو اضافه ديدم
كه هنو پا رو گازه و ادامه ميدم ها
(پوريا بُعد)
پر حجم ریم گرفته دود
مثه اینا دیس لاوه کرشمه خون نیسم
ریزنقش ولی تاک تیکی
باند پیچی میشی مثه مومیایی
ماها سحر آمیزیم انگا لوبیاییم
جوجه رنگی پی غصب تخت وتاجم
هرکی کج کلاه کپ گذاشت
گوز گنده کند و گارفت
انقدر زندگیم شیرینه انسولین بم
تزریق میکنن و رپ الگوریتم
ماها بهتریناشیم ک غربال شدیم
تو نوزده بم گفتن ارباب تویی
آره لجن بسته انقدر بکر هوشم
ی کفتار پیر تو جلد کودک
میشی تکه گوشت رو تخت مریض خونه ی
چرکتون ک زده غده ریشه
دافت عین گوسفند دل و قلوه میده
میگن گاییدی حاجی انگا پارسال پیرارسال
دود میره پایین از چاکراه دیافراگم
مضمون شعرام بازتاب زیاد داشت
پخش میشه مغزت با شات گان دیوار باز
هنوزم دارم لای کارتام زیاد آس
میکوبم زمین تا شاه زیر قم بره
جا میشه جلد یکه روزنامه
آتش بس نیس سایم ترسید ازم