وقتی خیابونها پر آتیش
وقتی که چشم مادرامون خیس
وقتی رسیده جونمون بر لب
چیزی واسه از دست دادن نیست
وقتی گل عمرت شده پرپر
وقتی خفه کردند و گفتن هیس
وقتی حراجش کردن این خاکو
چیزی واسه از دست دادن نیست
شلیک نکن شلیک نکن شلیک
اینجا بدنهاشون همه زد گلوله است
ققنوس پا میشه از این آتیش
تقدیرمون با نور گره خورده است
شلیک نکن شلیک نکن شلیک
این نسل از چیزی نمیترسه
دیگه اثر نداره ظلم و زور
حتی اگه دست و پاها بسته
طاقت بیار رفیق من پاشو
طاقت بیار این صبح نزدیکه
این خاک روزهایی به چشم دیده
بیش از چهل ساله که تاریکه
چقدر تماشاییه فردامون
این رقص پیروزی چه دلچسبه
بعد از تموم این غم و دردها
تا صبح رقیصدن چه میچسبه
شلیک نکن شلیک نکن شلیک
اینجا بدنهاشون همه زد گلوله است
ققنوس پا میشه از این آتیش
تقدیرمون با نور گره خورده است
شلیک نکن شلیک نکن شلیک
این نسل از چیزی نمیترسه
دیگه اثر نداره ظلم و زور
حتی اگه دست و پاها بسته
نیما
شلیک نکن