تمام لحظههای عمر من گذشت
در انتظار لحظه رسیدنت
تمام سهم من از این جهان چه بود
ندیدنت، ندیدنت، ندیدنت
ندیدنت
تو جان منی
جانپناه منی
گناه دلِ بیگناه منی
بیا ببین که زخمهای کهنهام
گشوده لب به نیت سرودنت
تمام هستیام تویی که نیستی
که پر شده جهانم از نبودنت
نبودنت
تو ماه منی
راز آه منی
تو آرزوی هر نگاه منی
نیک آیین
راز آه