ابری ام گریان توام
شاعرِ چشمان توام
مو به مو سرگردان توام
جان و دل دیوانه کنم
مو به مو گیسوی تو را
چون نسیم آرام شانه کنم
آه از آن چشمِ محشرت
آن نگاهِ ویرانگرت
کی شود عشقم باورت
آه کی شود عشقم باورت
ناله ی جانکاهم - اشکم - آهم
شورِ شیرینم، شوق فرهادم، بردی از یادم
پروانهُ بی پروا را
این تشنه لبِ دریا را
این در دامِ بلا را باور کن، باور کن
باور کن
خستهُ راهم، شامِ سیاهم، بی تو ندارد فردایی
شعله ورم در، آتشِ مهرت، بس که تو ماهی ، زیبایی
من همه دردم ، درمان باش
همدم این بی سامان باش
همچو کویرم باران باش،
باران باش
تو آئینهُ اقبالِ منی، ماه منی، ماه منی
طلوع سرنوشتم ، ای بختِ روشن من
من با تو زنده هستم ، معنای بودن من
ای می من ، مستیِ من، هستیِ من،
عطرِ صدایت
جانِ منی، لب بگشا تا که کنم جان را فدایت
پیمان چو بستی لب از این پیمانه تر کن
بازآ و این دیوانه را دیوانه تر کن
ندا دانش
چشم محشر