مهربان بودی هستی این چنینی تا ابد
به دل دیوانه یه من می نشینی تا ابد
آمدم عاشق کنم عاشق شدم بر عکس شد
تا تو را دیدم نفس در سینه من حبس شد
تا که خندیدی مرا بردی به دنیا دگر
مثل تو هرگز نبوده در جهان جایه دگر
هفتهها و روزها و لحظههایم غرق توست
من نفس میکشمت هر آن هوایم غرق توست
ای دلارا منم درگیر آن چشمای گیرا
نگاهت جلوهی شعر است و رویا
مرا بردی به یه عمری تماشا
ای دلارا تو ای شیرین ترین عشق گوارا
صدایم کن صدایم کن خوش آوا
خوشا این لحظهها این دل خوشیها
چون بنا کردم برایت قصری از آینهها
من برایت جان دهم جان مانده بشناسی مرا
عاشقانه میرسانم دل خوشی را دست تو
تا که آرامش بگیرم از نگاه مست تو
ای دلارا منم درگیر آن چشمای گیرا
نگاهت جلوهی شعر است و رویا
مرا بردی به یه عمری تماشا
ای دلارا تو ای شیرین ترین عشق گوارا
صدایم کن صدایم کن خوش آوا
خوشا این لحظهها این دل خوشیها
نامی عبداللهی
دلارا