چشات لبریز پاییزِ نگات برف زمستونِ
یه حسی مثل دلشوره ته چشمات پنهونِ
هم از آینده میترسی هم از امروز بیزاری
دلت لرزیده فهمیدی چه احساسی به من داری
حتی اگه دنیا قدر قفس باشه
واسه من و تو عشق می تونه بس باشه
عشق توی چشمات برف زمستونِ
چشای من اما تو فکر بارونِ
چه زود از یاد تو می رم بدون هیچ تقصیری
فقط واسه سکوتی که باهاش یه عمره درگیری
دلم آروم نمی گیره من اینو خوب می دونم
تو که بی من نمی تونی منم بی تو نمی تونم
حتی اگه دنیا قدر قفس باشه
واسه من و تو عشق می تونه بس باشه
عشق توی چشمات برف زمستونِ
چشای من اما تو فکر بارونِ