عاشقی یعنی که
تا سحر بیداری
کم کمک می فهمی
خیلی دوسش داری
عاشقی یعنی هی
خوابش و می بینی
روی قلبت باشه
سایه ی سنگینی
تو اون و می بینی
هر کی هر چی می گه
دستش و می گیری
عشق همینه دیگه
تو یه حسی داری
که عجیب و خوبه
کف دستات سرده
تو دلت آشوبه
توی مترو گاهی
روبه روت می بینیش
اول خط سعدی
آخر خط تجریش
تو خیالت هر جا
تو بری اونم هست
اسمون و چتر و
عطر بارونم هست
شب که می ری خونه
تا سحر بیداری
خیلی دلتنگ شدی
خیلی دوسش داری