از من نپرس خونت کجاست تو اون همه ویرونه
ای هم قبیله چی بگم قبیله سرگردونه
مادر پدرتر از همیم هم خونه ی بی خونه
غربت ما دیار ماست خونین ترین ویرونه
در به دری فال تو بود اما نصیب ما شد
کودک نازاده ی ما با دست کا کفن شد
از من نپرس درد دلم شکسته سنگ صبور
خاطره ها ویرونه هاست قصه ها زنده به گور
چه آرزوهایی که نمرد چه سینه هایی که نسوخت
کسی دیگه تو اون دیار رخت عروسی ندید
باور کن ای هم آواز نشکسته بال پرواز
باهم بیا بسازیم این خونه رو از آغاز
محسن نامجو
میترا