چشمات شمشیر از رو بسته بود
ولی من با دلی موندم که پات نشسته بود
با تو دلی موند که خیلی خسته بود
هی فکر میکردی که یکی جات نشسته بود
چی شد همه حرفایی که زدیم چی شد
یهو این جدایی واسه ی تو قطعی شد چی شد
دل من عاشق وقتی رفتی زخمی شد
چی شد یهو سر چی زد حالمو بَد
رفت و غمارو واسه دل من بی حد کرد
اون تنهایی نمیرفت که تنها سفر کرد
اون خستگیشو با این دل ساده دَر کر
چی شد یهو سر چی زد حالمو بَد
رفت و غمارو واسه دل من بی حد کرد
اون تنهایی نمیرفت که تنها سفر کرد
اون خستگیشو با این دل ساده دَر کرد
دلم هواشو داشتو غم دیگه نداشتو
توو بد شرایطی گفت میرم و تنها باش و
راحت زد و خراب کرد این عشقو اضطراب کرد
دستای من وِله ، بی کس این دله
چی شد یهو سر چی زد حالمو بَد
رفت و غمارو واسه دل من بی حد کرد
اون تنهایی نمیرفت که تنها سفر کرد
اون خستگیشو با این دل ساده دَر کرد
چی شد یهو سر چی زد حالمو بَد
رفت و غمارو واسه دل من بی حد کرد
اون تنهایی نمیرفت که تنها سفر کرد
اون خستگیشو با این دل ساده دَر کرد