مرا همراه شو همراه
که تنهایی سفر سخت است
مرا دریاب مجنونم
نگون بختی که خوشبخت است
مرا این خانه زندان است
چه بیگانهست آسایش
مرید کولیانم من
که در سیر است آرامش
مرا با عشق جادو کن
که اميدم فقط جادوست
اگر پاکی به تنهاييست
مرا آلوده کن با دوست
منم در زورقی تنها
میان موج آدمها
بیا و ناجی من باش
نشان ده راه ساحل را
مرا از شهر بیعاشق رهایی ده
به سمت كومههای دور
مرا گم کن
منم آن وصلهی ناجور
مرا با عشق جادو کن
که اميدم فقط جادوست
اگر پاکی به تنهاييست
مرا آلوده کن با دوست
تو در اوجی
اگر دنیا
تو را دیوانه میخواند
که عاشق عقل میبازد
تب دیوانگی دارد
مرا با عشق جادو کن
مرا با عشق جادو کن
مرا با عشق جادو کن
مرا با عشق
با عشق
جادو کن
محمدرضا صادقی
جادو