رَستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
رَستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا

آینه‌ام آینه‌ام مرد مقالات نی‌ام
آینه‌ام آینه‌ام مرد مقالات نی‌ام
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما
تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من
تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج به من
تا که به سیلم ندهد
تا که به سیلم ندهد کی کشدم بحر عطا
کی کشدم بحر عطا
من خمشم خسته گلو عارف گوینده بگو
من خمشم خسته گلو عارف گوینده بگو
زآنکه تو داود دمی
زآنکه تو داود دمی من چو کهم رفته ز جا
رفته ز جا
رَستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
رَستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا


محمد ذاکرحسین
مفتعلن