می نویسم عشق اما عشق با من یار نیست
جز غم تو با دل من هیچکس غمخوار نیست
قصه ی دیدار ما دیدار ماه و آفتاب
می گریزد عمر و هرگز فرصت دیدار نیست
می توانستی که با اکسیر عشق
جاودان مانی و زیباتر شوی
با من این مجنون از خود دورتر
از تو می خواهم که لیلاتر شوی
عشق یعنی با خیال یار مجنون تر شدن
هر که عاشق می شود دیوانه است بیمار نیست
زندگی با آفتاب عشق زیبا می شود
عشق یکبار است و دیگر مهلت تکرار نیست
می توانستی که با اکسیر عشق
جاودان مانی و زیباتر شوی
با من این مجنون از خود دورتر
از تو می خواهم که لیلاتر شوی
محمد معتمدی
مینویسیم عشق