همینجا رویِ این بومِ همیشه همدم ِ تهرون
همون گیتاره روو دوشِ منِ پرسه زن ِ حیرون
همون گیتار ، همون آواز ، همون حنجره ی زخمی
همون خاطره های شاد ولی با چهره ی اخمی
همون دستای خیلی یخ ، همون عشق زمستونی
همون کافه ی متروک و همون بارون و شیروونی
همون عشق یخیمونُ باید زنده کنیم از نو
همون تقسیم رویا ها ، یکم از من ، یکم از تو
نفهمیدیم و اون برفا همه دنیا رو تزئین کرد
حواسِ پرتمون بود که دلایِ ما رو تسکین کرد
هنوزم ماهری یا نه ؟ یه جوری با همون ترفند
همه دنیامُ صاحب شی با اون حرفا با اون لبخند
همون دستای خیلی یخ ، همون عشق زمستونی
همون کافه ی متروک و همون بارون و شیروونی
همون عشق یخیمونُ باید زنده کنیم از نو
همون تقسیم رویا ها ، یکم از من ، یکم از تو