یعنی نمیدونی لازممی
نمیدونی من حاضرم این جونو بدم بهت
به اون چشم قشنگت
یعنی نمیدونی نسخ بوته تنم
نمیدونی قفس تو بدنم
نخ به نخ رفته تو رگام
لنگ عطت شده هوام
بذار بزنه باد هی تو موهای بازت
جلوی روم باشه صورت نازت
تا دم صبح با تو بزنه آفتاب
دوتا دستام موتو ببافه
تو که میخندی مگه میتونم
واسه خندت نمیرم آخه
بذار بزنه باد هی تو موهای بازت
جلوی روم باشه صورت نازت
تا دم صبح با تو بزنه آفتاب
دوتا دستام موتو ببافه
تو که میخندی مگه میتونم
واسه خندت نمیرم آخه
هر وقت دیدمت هروقت تنت نزدیکمه
پر زد دلم از دیدنت خندیدنت
من کم دیدمت انقدری که هستی کمه
انقدر که تو دور میشی ازم
تنگ میشه دلم پر میزنه
بذار بزنه باد هی تو موهای بازت
جلوی روم باشه صورت نازت
تا دم صبح با تو بزنه آفتاب
دوتا دستام موتو ببافه
تو که میخندی مگه میتونم
واسه خندت نمیرم آخه
بذار بزنه باد هی تو موهای بازت
جلوی روم باشه صورت نازت
تا دم صبح با تو بزنه آفتاب
دوتا دستام موتو ببافه
تو که میخندی مگه میتونم
واسه خندت نمیرم آخه
بهت گفتم یه قدم ازم
دور بشی بری ببین میره نفسم
بهت گفتم دلمو بزن
بشکن نخواه حتی معذرت ازم
ولی دلت که گرفت
پاشو بیا سرتو رو شونم بذار
هرچی بد بشی تهش که چی
نفس کی میره واسه اون خنده هات
بذار بزنه باد هی تو موهای بازت
اینجور آروم باشه صورت نازت
تا دم صبح با تو بزنه آفتاب
دوتا دستام موتو ببافه
تو که میخندی مگه میتونم
واسه خندت نمیرم آخه
محمد لطفی
یعنی نمیدونی