آشیانم رو به ویرانی ست
شانه هایت را نگیر از من
نگیر از من قرارم را
نگیر از من بهارم را
نگیر از من هوایم را
نگیر از من صدایم را
آشیانم رو به ویرانی ست
شانه هایت را نگیر از من
من در این گوشه ی خاموش
با تو سُخن ها دارم
هنوز زنده و بیدارم
اگر چه به دوشم کَفن ها دارم
سکوتم را بخوان
نگاهم را بخوان بخوان بخوان
آشیانم رو به ویرانی ست
شانه هایت را نگیر از من
آشیانم روزهای سَرد
شانه هایت را طلب می کرد
شانه هایت شانه هایت شانه هایت
آه
شانه هایت شانه هایت شانه هایت
آشیانم رو به ویرانی ست
شانه هایت را نگیر از من
محمد فتحی
شانه هایت