تو شبیه چلهی ماه
ای راه مرا به جدایی مرسان
که در محفل دنیا عشق ها سرابند
تو شبیه کوه الوند
احسنت به این همه زیبایی تو
تو شدی خاص ترین مخلوق خداوند
دوباره باز میزنه باد صدای بارون
دوباره باز میزنم پرسه تو خیابون
دوباره باز میمونمو یه دل داغون
میخوابم پامیشم عوض مود
پشت هم میگیره نفسمون
در نذاشتن واسه قفسمون
تو نفس منی و من نفس اون نفسمون
انقد غم دارم که
تو پرواز اضافه بارم خورده بم
پس زده منو رفیق شیشم
هرموقع کارم خورده بش
خونمون خالی مثه زندونه
حال یه دیوونه رو دیوونه میدونه
خونمون خالی هردو بد حالیم
کاشکی بارون بشی تو فصلای خشکسالی
من نمیتونم بمونم بی تو تواین خونه
وقتی همه فصلا بدون تو زمستونه
من نمیخوام هیچی منو یاد تو بندازه
من میزنم بیرون همین امشب از این خونه
تو شبیه آرزوها ای ماه چرا
در پرده ابهام مرا میگذاری
تو شبیه خواب و رویا
دریا چرا به خلسه انکار مرا میسپاری
دوباره باز میزنه باد صدای بارون
دوباره باز میزنم پرسه تو خیابون
دوباره باز میمونمو یه دل داغون
اکونومی بوده بلیطمون
اعصابمون شده تیلیت نون
به درا نمیخوره کیلیدمون
هی میکنن مارو دیلیتمون
پاییز فصل ما همیشه شب
واسه پروانه هیچکسی نمیشه شمع
لنگ محبتیم حتی یه ریزشم
حاجی به مولا اینروزا نمیکشم
تو شبیه آتش و نار
زنهار که این تیزی اصرار
در عشق عذاب است
تو شبیه پیله و تار لحظههای دیدار
تصویر تو ای یار چون ماه در آب است
هیچ تغییری نکردهام
شعر میخوانم هنوز
من همان جنگنده پیروز میدانم هنوز
بی کلک بی شیله پیله
دستهایم بی نمک
از سیاستها و دوروییها گریزانم هنوز
دوباره باز میزنه باد صدای بارون
دوباره باز میزنم پرسه تو خیابون
دوباره باز میمونمو یه دل داغون
معین زندی
دوباره باز