اگه دوباره ترانه ای از این قلب متروک شنیده میشه
اگه میبینی جوونه داده تن بلوط خشکیده ریشه
اگه اسیر تالاب زهرم اما یه وقتا خندم میگیره
اگه با فکر افتادن یه گلبرگ لاله گریم میگیره
به خاطر توست به خاطر ماست به خاطر این دوران زیباست
به خاطر این حس دورگه حس ما شدن بی اما اگه
اگه هر جا یه ایینه میبینم دستی میکشم به روی موهام
اگه حتی تو متروی خالی باورم نمیشه تنهای تنهام
اگه کتاب و کیف و کلاهم جا میمونه تو تاکسی خالی
این خیره موندن به نقطه ای دور این بیقراری این خوش خیالی
به خاطر توست به خاطر ماست به خاطر این دوران زیباست
به خاطر این حس دورگه حس ما شدن بی اما اگه