ورس یک
شده انقدر خوب باشی که باورت باورش نشه
یا انقدر بد که لفظ آدمم لایقت نشه
اخه چرا باید انقدر راحت کنیم به عادت عادت
شاید آدم اراده نداشت اجازه نداشت که میشینه بیاره براش
کائنات فرصتو ولی دنیا داده قدِ خا*هات قدرتو بهت
میزنه به سرم که برم توی فازه دود و
پُکمو بزنمو حال خوب بخرم به شرط
ولی یه صدایی تو سرم میگه پسرم بجنگ
میفهمم درداتو تو بزن حرفاتو دیروز و فراموش کنُ برو پی فرداتو
اگه شده اصل مطلب پشت کارت
خوش به حالت
یا غیر اینه هـــی
تو خونه میگی سخته تحمل اینجا
میدونی خودتم که داری توقع بیجا
از هر کس غیر از خودت
ورس دو
اون فقط کار کنه تو رباط خواستی
اون میره کار کنه تو روپات وایسی
رو راست باش بام دو راه داشتی هوس داشتی هدف داشتی
پای سرنوشت و قلم کردی حرف حقُ لگد کردی
خودتم میدونی غلط کردی چته تو ؟!
چیه تو دل تو ؟!
که هر روز افسرده و سرخرده و دست خوردست عقیدت
امروز پیگیر تفکر فردا پی سلیقت ای دنیا تو که واسه ماها بودی
تلخ مزه بابام میگفت هر چی میخوای عمل بکن حرف بسه
حقو بخوای خدا هم میشه همدستت
خوب بزنی حرفو حتی نون میخوری از لفظت
دست خدا اونی بود که میبخشید از دستش
دنبال چیزای خوب باش روزای نزدیک میاد خودش
پیگیر روزای دور باش حتی اگه راه نمیدن میتونی کنی یه زور جاش
صداتو نگاهتو بخری احترام براش به خرج تلاش
ورس سه
هرچی باس مزه بده تا بپرسی چی بود
یه روزی بود حالا که نیست میفهمم کی بود
با شما شر کردیم با خودمون کَل کردیم قبر کندیم دفن کردیم مشکلارو حل کردیم
کم کردیم یه نفرو دور قد یه سفرُ
نزدیک قد یه عکس از تنهایی نترس
ندیدم مرامشو شخصیتو سوادشو دنبال چیزای ارزشی بود اما پی عیارشو
جواب سوال من تو دنیای یه سنگِ
که دلیل سگ دو زدن این دو پای لنگه
سرنوشته سخته یا بد نئشته بخته
هرچی بود حاصلش شد دست نوشته یه هفته
از دنیایی که همه هستن تو نداری جایی توش
ما بکنیم درد و دلُ نُت بچینه یاری روش