جانم به قربان تو و این عشق رویایی تو
هوش از سر من میبرد چشمان خرمایی تو
لیلی تویی ، مجنون منم ، عطر تو مونده رو تنم
من یوسف دربندم از عشق زلیخایی تو
من یوسف دربندم از عشق زلیخایی تو
در های و هوی برف دی ، بزم شب و آهنگ و می
من عشق بازی میکنم با زلف یلدایی تو
هرجا که باشم با منی ، آتش به جانم میزنی
هرلحظه میسوزم در این عشق تماشایی تو
لیلی تویی ، مجنون منم ، عطر تو مونده رو تنم
من یوسف دربندم از عشق زلیخایی تو
من یوسف دربندم از عشق زلیخایی تو