نماندست چیزی به جز غم... مهم نیست
گرفته دلم از دو عالم... مهم نیست
فقط آرزو می کنم که بمیرم
پس از آن بهشت و جهنـّم مهم نیست
تو را دوست دارم قسم به خدا که...
اگرچه پس از تو خدا هم مهم نیست!
همان وقت رانده شدن به زمین... آه!
به خود گفت حوّا که آدم مهم نیست
ببین! مرگ هم شانس می خواهد ای عشق
فقط خوردن ِ جامی از سم مهم نیست!
بیا تا علف های هرزه بکاریم
اگر مرگ گل های «مریم» مهم نیست
بمانم، بخوانم، برقصم، بمیرم...
دگر هیچ چیز برایم مهم نیست