از دید من عشق
یه شهر پرته
به تهش برسی
میافتی تو دره
وقتی که میخوای نیست
اون که باید باشه
انقده که روزای نبودنش
از دست در ره
سر بیاد صبرت
تو کاری کردی قلب عاشقم
فقط واسه تو تنگ بشه
هر کی اومد تو سرزمین تو
سر نجاتت جنگ بشه
این آسمون ببار نیست
عشقم دیگه بیا نیست
پشت سر من حرفه
میگن شدم خیالی
عشقم بگو کجایی
کجایی
سر به سرم میذاره
بوی آشنای عطرت تو اتاق
میبینمت دوباره
بین بیداری وخواب
غرق رویاتم هنوز انقد که
نمیدونم کجام
نمیدونم کجام
این آسمون ببار نیست
عشقم دیگه بیا نیست
پشت سر من حرفه
میگن شدم خیالی
عشقم بگو کجایی
کجایی