دوسه ساله رفته
بارونه که میباره یریز
هیچکی نیست بگه برای جفتمون چایی بریز
آخه خنده ش همه چیزه منه بی حوصله بود
داره خسته م میکنه زندگیه بی همه چیز
دوسه ساله رفته و بی خبرم از خوشیا
این شکنجه بدتره از همه ی خودکشیا
دوسه ساله آسمون، گرفته، بارون میزنه
دوسه ساله، همه فصلا به زمستون میزنه
خیلی دوست دارم بدونم بعد من چه میکنه
یکی میگفت دوسه ساله داره گریه میکنه
خیلی دوست دارم بدونم بعد من چه میکنه
یکی میگفت دوسه ساله داره گریه میکنه
یکی میگفت دوسه ساله داره گریه میکنه
یکی میگفت دوسه ساله داره گریه میکنه