باید برگشت ، به لحظههای رفته
باید رد شد ، از این پلِ شکسته
از حالِ بدِ این بی خبری
از این شبای خسته
باید برگشت ، به خنده های سابق
باید بارید ، رو شونه هایِ عاشق
باید نفسِ تردیدو گرفت توو آخرین دقایق
یه جوری دوری و یه جوری گُم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه یکی به تو انگار ، بدِ منو گفته
که دو ساعته چشمات ، رو من نمیفته
یکی انگار عشقو ، از دلِ تو بُرده
نمیدونی قلبم ، بدونِ تو مُرده
نمیذارم این خاطره ی بد بگیرم تو رو تا این حد
نمیذارمش جدایی بخواد بیشتر از اینا بینِ ما بیاد
بی قرارِ قرارِ دوباره یِ باهاتم و
خاطره بازی دوباره باهات
نگران اینم که نیای و نباشی
سهمِ من از تو شه خاطره هات
وای چه حال عجیبیه عاشقی
همه چی خوبه تا هستی باهام
وای به حالم اگه تو نباشی و
من چه کنم تووی خاطره ها
همیشه نمیشه یه چیزایی جور شه
من هر کاری کردم یه جوری به زور شه
همیشه توو خواب و بیداری به یادت
همیشه همینم کی انقدر میخوادت
بی قرارِ قرارِ دوباره یِ باهاتم و
خاطره بازی دوباره باهات
نگران اینم که نیای و نباشی
سهمِ من از تو شه خاطره هات
وای چه حال عجیبیه عاشقی
همه چی خوبه تا هستی باهام
وای به حالم اگه تو نباشی و
من چه کنم تووی خاطره ها
محاله بگذره از اون که زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
بر میگردم به شهرِ خالی از عشق
بر میگردم بپرسم حالی از عشق
از خاطره ها چی مونده برام
به جز خیالی از عشق
من دل بستم ، به هر چی مال من نیست
به هر کی که ، به فکرِ حالِ من نیست
دل خسته شدم از این همه غم
که بی خیالِ من نیست
یه جوری دوری و یه جوری گُم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گُم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
مهدی احمدوند
قرار