عشقت آرامش از من ربوده
احساسم از عمق وجوده
تا آخرش کاش بمونی
هرچند واسه این قصه ها زوده
یک شب از عشق تو دل نشه
غافل دریا و دلتنگی و ساحل
دل کندم از شهر و خونه
زیبا چه ها کردی تو با دل
من و تو مث شمع و پروانه
عاشقونه مستانه
کاری کنم اسمامون بره توی افسانه
دل من میرقصه بزنی به هر سازی
مال منی خب دیگه
تو که راضی من راضی
دریا دریا من بی قرارو دریاب
یکمم به من نگاه کن
تو با اون نگله جذاب
تو چشات ساحل داره
منو کردی غرق تو چشمات
میگیره با هر نگاهت
منو برق توی چشمات
بارون بارون نم و نم نم هر دوتا خیس
توی عاشقی تو دنیا
روی دست ما دوتا نیست
چقدر آرامش داره این هوا
با عطر موهات نمیدونی
چه حالی داره
برسی به آرزوهات عزیزم
من قلبم از دست رفت
آره باهام خوبه از بس رفتارت
چشم از چشمم بر نداری
چشمام با چشمات حرف داره
قلبم به عشقت گرفتاره
دست از تو که بر نمیداره
من مردم وقتی نگام کردی
چشمای تو مردم آزاره
مث شمع و پروانه
ما دوتا
مث شمع و پروانه
مهدی احمدوند
عزیزُم