دلم تنگته باز هوام ابریه
نمیدونم الان دلت با کیه
حواست اصلا ذره ای با منه
تو شعراش یکی داره جون میکنه
میدونم چقد سخته که با توئه
ولی باز چه خوشبخته که با توئه
شبا پابرهنه تو ساحل برو
از این حال و روزم تو غافل برو
گمونم که الان تو فکر منی
که این جوری آروم قدم میزنی
میدونم خیاله ولی کاش همون
پیرهنی که دادم بهت تن کنی
از اون بیقراری از اون مهربونی
تو هم ذره ای با دل من کنی
میدونم خیاله ولی کاش همون
پیرهنی که دادم بهت تن کنی
از اون بیقراری از اون مهربونی
تو هم ذره ای با دل من کنی
نگاهت دل خسته مو می بره
دلم ناز چشماتُ هی میخره
هوای نفس هات توی قلبمه
یه روز و یه شب واسه موندن کمه
دلم تنگته باز هوام ابریه
نمیدونم الان دلت با کیه
تو شعراش یکی داره جون میکنه
حواست اصلا ذره ای با منه
هوای نفس هات توی قلبمه
یه روز و یه شب واسه موندن کمه
میدونم خیاله ولی کاش همون
پیرهنی که دادم بهت تن کنی
از اون بیقراری از اون مهربونی
تو هم ذره ای با دل من کنی
میدونم خیاله ولی کاش همون
پیرهنی که دادم بهت تن کنی
از اون بیقراری از اون مهربونی
تو هم ذره ای با دل من کنی