زاهدا
زاهدا
من که خراباتی و مستم به تو چه
ساقر و باده و بد بر سر دستم به تو چه به تو چه
تو اگر گوشه ی مهراب نشستی ثنمی گفت ثنمی گفت چرا
من اگر گوشه ی می خانه نشستم به تو چه
آتش دوزخ اگر قصد تو و ما بکند
تو که خشکی چه به من من که تر هستم به تو چه ای دل
تو که خشکی چه به من من که تر هستم به تو چه ای دل