نمیتونم بی تو باشم نه تو خواب نه بیداری نمیدونم تو چرا از دل من فاصله داری
توی آسمون رویام تورو میبینم هنوزم به امید دیدن تو میگذره این شبو روزم
واسه چشمای تو باید با چه حسی بگه این دل که نفس کشیدن من داره میشه بی تو مشکل
شاید این قسمت من بود که بمونم تک و تنها دیگه طاقتم تمومه هی نکن امروزو فردا
میدونم حق با نگاته پیش چشم تو حقیرم نمیشه زنده بمونم اگه دستاتو نگیرم .
[واسه چشما ی تو باید .... واسه چشمای تو باید ....]
واسه چشمای تو باید با چه حسی بگه این دل که نفس کشیدن من داره میشه بی تو مشکل
شاید این قسمت من بود که بمونم تک و تنها دیگه طاقتم تمومه هی نکن امروزو فردا
میدونم حق با نگاته پیش چشم تو حقیرم نمیشه زنده بمونم اگه دستاتو نگیرم ...