کاری به جز دوست داشتن تو من بلد نیستم
با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم
تندی مث شلاق بارون می کنی
پروانه قلبمو لرزون می کنی
گل های تازه تازه شوق منو
زخمی تر از خار بیابون می کنی
با این همه،کاری به جز دوست داشتن تو
من بلد نیستم
با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم
دنبال تو سایه شدم بی اختیار و بی خبر
افتاده می بری منو ازاین گذار به اون گذر
بی اعتنا به بودن و نبودن این همسفر
حتی نمی بینی منم یا که غبار پشت سر
با این همه کاری به جز دوست داشتن تو
من بلد نیستم
با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم
مارتیک
با تو بد نیستم