خندههایت را
چشمهای سیاهت را
به یادم نیاور
خانه کوچک گذشتههایت را
به یادم نیاور
سالها میگذرد مهتاب کرده فراموش
آن شب آخر که گرفتمت در آغوش
دوستیهامان جا ماند کنار خیابان
دلخوشیهامان جا نشد توی چمدان
دیگر در هیچ شهری خانه کوچکی نیست
که در آن گلها برویند
شادمانه در دل ما
در این کنج خلوت
آهنگ صدایت شاعرانه ست
دیدن لبخند آشنایت عاشقانه ست
من نمیگذارم بار دیگر آسمان تو را از من بگیرد
تا گلهای سبز خانه کوچک مان باز جان بگیرد
جان بگیرد
برای من و تو
مرجان فرساد و شروین نجفیان
به یادم