وقتی همه از غصه میگفتن
من خنده هاتو زندگی كردم
یه لحظه اینجا بودیو انگار
یه عمرو با تو زندگی كردم
من پیش گرمای نگاه تو
خورشیدُ یه فانوس میدیدم
هر شب به چشمات فك میكردم تا
باز خواب اقیانوسُ میدیدم
ممنون از اینكه با دروغاتم
گاهی به احساسم كمك كردی
ممنون از اینکه توی رویاهام
این زندگی رو مشترك كردی
گاهی به احساسم كمك كردی
حتی دروغش خوبه وقتی كه
میگی هوای خونه رُ داری
میگی شبائی كه باهم قهریم
تا صبح از دلشوره بیداری
میشه با یه لبخند بهاری شد
كی گفته كه هنوز پائیزه ؟
بین من و تو با همین لبخند
دیوار چین هم باشه میریزه
ممنون از اینكه با دروغاتم
گاهی به احساسم كمك كردی
ممنون از اینکه توی رویاهام
این زندگی رو مشترك كردی
گاهی به احساسم كمك كردی
مثه شبای آخر اسفند
دنیای من بی تو مه آلوده
با این همه جای شكایت نیست
یه عمره تا بوده همین بوده
ممنون از اینكه با دروغاتم
گاهی به احساسم كمك كردی
ممنون از اینکه توی رویاهام
این زندگی رو مشترك كردی
گاهی به احساسم كمك كردی