لالایی گل من، گل پرپر من
لالایی که همه غنچه ها به غم تو شکسته شدن
تازه برگای پاک از سقوط روی خاک دیگه خسته شدن
لالایی گل من، گل پرپر من
لالایی که خزون مثل نم نم خون دل باغو سوزوند
از نسیم بهار شادی این دیار دیگه هیچی نموند
دیگه هیچی نموند
دیگه هیچی نموند
فردا که خنده پیدا شه
نفس آسمون وا شه
هر یه برگ تو بذر یه باغی میشه
توی بارون فرداها
هر یه شاخه ی خشک ما هیزم و شعله ی یه اجاقی میشه
لالایی گل من، گل پرپر من
لالایی که خزون میره از تنمون توی صبح سپید
دیگه قصه مونو غم بغضمونو همه دنیا شنید
دیگه قصه مونو همه دنیا شنید
منصور
لالایی