انقد زدي به ريشه م كه برگ و بار من ريخت
هر چي تو دست من بود دار و ندار من ريخت
من راه دادمت به حريم امن خونه م
با زلزله اومدي سقف و حصار من ريخت
از فصلهاي تقويم فصلي به نام من بود
پاييز تو كه اومد پشتش بهار من ریخت
گاهی به یک معجزه تغییر کرده تقدیر
یک عالمه گریه از این انتظار من ریخت
با سردی نگاهت من گرم می گرفتم
انقد غرورم شکست تا اعتبار من ریخت
من فرش كهنه اي در خونه تكوني تو
جوري منو تكوندي گرد و غبار من ريخت
يك شمش از طلا رو به دست تو سپردم
تو سكه ضرب كردي اما عيار من ريخت
گاهی به یک معجزه تغییر کرده تقدیر
یک عالمه گریه از این انتظار من ریخت
با سردی نگاهت من گرم می گرفتم
انقد غرورم شکست تا اعتبار من ریخت