از وقت رفتنت گلم چند وقتی داره می گذره
می گفتی عادت می کنم هر لحظه حالم بدتره
این خاطرات لعنتی می پاشه رو قلبم اسید
خیلی سواله تو دلم به آرزوها کی رسید
با کی تو این روزا گلم گلایه از من می کنی
تو لحظه های بی کسیت یاد من اصلا می کنی
گاهی لباسایی که دوست داشتی رو تن می کنم
هر شب به یادت تا سحر هی شمع روشن می کنم
عکسا و یادگاریات این روزا تسکینم شده
خندیدن زوری گلم این روزا تمرینم شده
عادت نکردم من هنوز تو خاطرت پر می زنم
وقتی میام به خونمون گاهی هنوز در میزنم
لیوان و بشقابت هنوز رو سفرمون بی تابته
نون و نمک هامون هنوز من مطمئنم یادته
وقتی که دلتنگم تو رو پیشم تصور می کنم
با اشک هام تا قبل صبح لیوانتو پر می کنم
سر می کشم اشکم رو تا تلخی این روزا بره
باز امشبم رفت و دلم واسه شکستن حاضره
جا پای تو اینجا هنوز رو تار و پود قالیه
به جان جفتمون قسم جات خیلی اینجا خالیه
امشب ازت می خوام خدا فکرم بیافته تو سرش
اون عشق رویایی ما این باشه باید آخرش
میرم از این خونه شاید اینجا اضافی تر منم
گاهی ولی یواشکی حتما بهت سر میزنم
این آخرین نامه س گلم مواظب خودت بمون
رفتم ولی سپردمت دست خدای مهربون