حیرانم، حیرانم
از این، از این بازی تو
من نیستم، من نیستم
تو این بازی، همبازی تو
ببین با من چهها کردی
تو خاموشی رهام کردی
تو دنیای آرومم
چه غوغایی به پا کردی
تو این شطرنج بی مهره
منو بردی و مات کردی
تو این بازی تقلب بود
خطا از تو، خطا کردی
برو از شهر قلب من
که جز عشق ردپایی نیست
نفهمیدی کجا بودی
خطا رفته پناهی نیست
سکوت من رضایت نیست
تو قلب تو صداقت نیست
دوباره من آرومم
دیگه جای تو خالی نیست