من اهل شکستن پیمان نیستم
من اهل در آزردن دل نیستم
من اهل قبیله ای به نام عشق
من اهل شکایت و خطا نیستم
با جوهر عشق نوشته شد نامم
جز اهل خود عشق نکند یادم
در سایه ی عشق در امان باشم
ای وای اگر بدون عشق باشم
ای عشق هستم‌ که تو هستی با من
سلطان جهانم که نشستی با من
چون ساخته شد با گل تو پیکر من
جز باور تو نیست دگر باور من