دلم دریا ست ساحل ها کجایید
دلم ره جو ست منزل ها کجایید
رسوم دلبری آموختم من
شما را جویم ای دلها کجایید
لب دریا صفای روح وجان است
دل دریا جهان بیکران است
خورد موجی سر موج دگر را
ولی دریا روان است وروان است
مرا بر روی دریا منزلی هست
مرا از کشت دنیا حاصلی هست
به دریا میزنم دل تا بداند
که اندر ساحلش دریا دلی هست
همه مانند ما شیدا نیایند
بهار و تیر مر یکجا نیایند
مگر دریادلی را برد دریا
دگر مردم لب دریا نیایند
مهدیه محمدخانی
دریا دل