بذار طعم لبهاتو از بر كنم
نفسهاتو حرفاتو باور كنم
بذار خستگيهاى يك عمرمو
تو گرماى آغوش تو در كنم
تو اندازه اولين بوسه ها
مث حس بودن عزيزى برام
واسه اينه وقت خداحافظى
رو تقويم رفتن نوشتم سلام
سلام خوب ديروز و امروز من
هنوزم به يادت نفس ميكشم
دارم عكس يك آسمون قشنگ
روي ميله هاى قفس ميكشم
به طرز نگاهت به چشمات قسم
نباشى پريشون و دلواپسم
دارم با تو از اونهمه بى كسي
به آرامش تازه اى ميرسم
با اينكه چشام غرق تاريكيه
ولي چلچراغ دلم روشنه
به دلتنگى و بغض چشمات قسم
جدا از تو بودن عذاب منه
كنار تو هر ثانيه خواهشه
وجودم پر از حس آرامشه
ديگه حك شده عشق تو رو تنم
هنوز عطر آغوشتو يادشه