به بارون بگو بس کنه گریه رو
نباید تو این لحظه غمناک شی
چقدر ساده بودم که میخواستم
تو با این همه خاطره پاک شی
چقدر ساده بودم که میخواستم
یه حسی که داریمو هاشا کنم
چقدر ساده بودی که راضی شدی
تو رو توی عکسا تماشا کنم
بگو فاصله چشمتو پس نده
به این مرد تنهای بی هم نفس
بگو یک پرنده دلش خشک شده
به پرواز کوتاه توی قفس
به یک آسمون بعد من دل ببند
بزار دلخوش اخر قصه شم
بزار بعد تو پشت این میله ها
به چشم های ناز تو وابسته شم
چه آسون خیال کرده بودم بری
میتونم غم ها رو تحمل کنم
میتونم هنوزم اگه دور شی
خودم را کنارت تصور کنم
چقدر ساده به سرنوشت باختم
به این که ازت دور شم بهتری
به این که نباید تو وابسته شی
من سرد و مغرور شم بهتری
بگو فاصله چشمتو پس نده
به این مرد تنهای بی هم نفس
بگو یک پرنده دلش خشک شده
به پرواز کوتاه توی قفس
به یک آسمون بعد من دل ببند
بزار دلخوش اخر قصه شم
بزار بعد تو پشت این میله ها
به چشم های ناز تو وابسته شم