از قصد نبود فکر از پیش
نه با ساختنه کوه از هیچ
این نیست فریادی از توو خالی
تو یه اتفاقی که افتادی
نه یه قصه از شهری دور
نه یه داستانه کوتاهی
تو همونی که باید منو میفهمید
تو یه اتفاقی که افتادی
تو یه لبخندت مثل مرهم درد می مونه واسم
من توو سقوطم تو مثل قصد به برگشت میمونی واسم
می دونم که کهنه میشن یه روزی این حس های نو
حتی اگه اون روزم برسه
من من بازم دنیارو میدم واسه ی یه لحظه از تکرار تو
تکرار تو
کیان پورتراب
اتفاق