من بهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو بهار
ناز انگشتای بارون تو، باغم میکنه
میون جنگلا طاقم میکنه
تو بزرگی مث شب،
اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مث شب.
خود مهتابی تو اصلآ، خود مهتاب
مث شب گود و بزرگی، مث شب.
اگه روزم که بیاد،
تو تمیزی مث شبنم مث صبح
تو مث مخمل ابری مث بوی علفی
مث اون ململ مه نازکی
اون ململ مه که رو عطر علفا
هاج و واج مونده مردد
میون موندن و رفتن میون مرگ و حیات
مث برفایی تو.
اگه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه،
تو همون قلّه ی مغرور بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی می خندی
ناز انگشتای بارون تو، باغم میکنه
میون جنگلا طاقم میکنه