من این کوچه ی روشنو یادمه
حسِ برگشتنو یادمه
همین کافه ی خالی از مشتری
همین صندلی های خاکستری
یادمه تورو رو همین صندلی یادمه
من ندیدم ولی یادمه
همین خونه ی خالی و سوت و کور
اتاقای تنگ سیاه و نمور یادمه
من انگار قبل از این زندگی
یه بار از زمین و زمون رد شدم
یه بار از جهانی که دنبال ماست
از این غربت بینمون رد شدم
من انگار قبل از این زندگی
تو تقویم تکرار پر پر زدم
هزارون دفعه بالمو کندمو
دوباره به مرگ خودم سر زدم
من این فصلای زمستونیو
این حال و روز پشیمونیو
این لحظه های خیالاتیو
همین شال مات و شکلاتیو یادمه
من این لحظه های بَدو یادمه
این دوری مقصدو یادمه
نگاه تورو قبل جون دادنم
لب دره رو قبل افتادن یادمه
من انگار قبل از این زندگی
یه بار از زمین و زمون رد شدم
یه بار از جهانی که دنبال ماست
از این غربت بینمون رد شدم
من انگار قبل از این زندگی
تو تقویم تکرار پر پر زدم
هزارون دفعه بالمو کندمو
دوباره به مرگ خودم سر زدم