تو از اون شبی که رفتی برف رو خونه نشسته
سرما این اجاقو بلعید پنجره ها رو شکسته
پر از رنگ سیاهی شده دیوار های خونه
حالمم این روزا خوب نیست شدم از آدما خسته
مثله یک دیونه هر شب توی کوچه های شهرم
واسه دیدنت دوباره دنبال تو هی می گردم
شنیدم می گن بی فایدس تو از این حوالی رفتی
اما حرفاشون دروغه با زمونه من می جنگم
سردمه هیزما خیسن آتیش اجاق تمومه
از تو تنها یه دوتا عکس با یه نامه روبرومه
یا باید امشبو تا صبح سر کنم با این زمستون
یا که نامه ها بسوزن از تو خاطری نمونه
مثله یک دیونه هر شب توی کوچه های شهرم
واسه دیدنت دوباره دنبال تو هی می گردم
شنیدم می گن بی فایدس تو از این حوالی رفتی
اما حرفاشون دروغه با زمونه من می جنگم